رفتن با خودمان است و برگشت اگر خدا بخواهد
فریاد مظلومانه کارگران معدن ذغال سنگ
متأسف از اینکه جا ماندم؛ چرا کمی صبر نکردند؟ و چه شغل سختی دارم؟ و البته اگر که به چشم شغل به خبرنگاری نگاه کنیم کنار جاده قدم میزدم و در عین حال ناامیدانه از خودروهای عبوری درخواست میکردم که من را هم تا هر جایی که مسیرشان هست، برسانند و بالاخره یک راننده جوان